کد مطلب:28551
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:19
آيا علم و عقل با دين تعارض دارند؟ رابطه آنها چيست؟
بحث رابطه علم و دين بحثي بسيار مفصل و دقيق است، آنچه به طور فشرده و خلاصه مي توان گفت اين است كه: علم داراي معاني گوناگون است و ابتدا بايد ديد كدام معناي از علم مورد سؤال است. در اين جا به برخي از معاني آن اشاره مي شود: 1- علم به معناي قطع، اين معنا مسلماً مورد بحث نمي باشد. 2- علم به معناي آگاهي قطعي و مطابق با واقع، علم به اين معنا هرگز با دين تعارض ندارد. 3- علم به معناي مطلق آگاهي (Knowledge). استعمال كلمه علم در اين معنا دو گونه مقصود است: الف) استعمال حقيقي، و آن وقتي است كه صورت ذهني (علم) با واقع عيني(Object) مطابقت داشته باشد. ب) استعمال مجازي، و آن وقتي است كه مراد از علم صرف تصور و تصديق ذهني (Subjective) باشد، اعم از آن كه با واقع خارجي مطابقت داشته باشد. (شبيه علم به معناي دوم) يا نداشته باشد (جهل مركب). وجه مشترك همه معاني فوق آن است كه در هيچيك از آنها محدوديت روشي و متدلوژيك (Methodologic) وجود ندارد. 4- علم به معناي دانش تجربي (Science) علم در اين معنا داراي ويژگي هاي زير است: الف) ظني است و مانند علوم فلسفي و رياضيات مبتني بر براهين قطعي نمي باشد. ب) داراي متد تجربي (#xperimental) است. ج) مركب از گزاره هاي صحيح و سقيم است. آنچه بيشتر در بحث رابطه علم و دين مطرح است، ارتباط دين با علوم تجربي است. اگر به دقت ويژگي هاي علوم تجربي مورد بررسي قرار گيرد به خوبي مي توان فهميد كه آيا بين گزاره هاي ديني و علمي تعارضي وجود مي تواند داشته باشد يا نه؟ داده اين دسته از علوم به دو بخش تقسيم پذيرند: {T(1) قوانين علمي T}؛ اين بخش از گزاره هاي علمي تا حدي از قطعيت برخوردار است و تأثيرپذيري كمتري از عوامل ظني دارد. اين قضايا معمولاً با گزاره هاي قطعي ديني هيچگونه برخورد و تعارضي ندارد. البته مقصود ما از دين در اين بحث خصوص اسلام است، نه هر ديني، زيرا چه بسا بر اثر تحريفات پديد آمده در ادياني چون مسيحيت تعارضات جدي در اين مرحله نيز يافت شود. {T(2) نظريات علمي (Theovies)T}؛ با توجه به اين كه نظريات علمي از قطعيت برخوردار نيست و در موارد بسياري اين نظريات دچار ابطال و دگرگوني مي شوند، بنابراين نبايد انتظار داشت كه هميشه نظريات علمي با داده هاي ديني هماهنگ و كاملاً سازگار باشد، زيرا لازمه آن اين است كه دين نيز مانند آراي ظني و تجربي دانشمندان همواره دستخوش تغيير و دگرگوني شود. بنابراين ممكن است برخي از گزاره هاي ديني با برخي از گزاره هاي علمي در زماني معارض افتد و در زمان ديگري موافق شود. به عنوان نمونه مي توان ديدگاه قرآن درباره پيوند بيولوژيك جنين با والدين را در نظر گرفت. كه تا اواخر قرن نوزدهم مغاير نگرش علمي رايج در زيست شناسي بود، ولي در نيمه دوم قرن 19 نظريات مبتني بر پيوند يكسويه فرزند باپدر يا مادر همگي منسوخ گرديد و علم جديد نيز با ديدگاه قرآن در اين زمينه همسو شد. از طرف ديگر بايد توجه داشت كه كاروان علمي بشر هنوز در نيمه راه است و بسياري از نظريات علمي موجود نيز در آينده دگرگون خواهد شد، طبيعي است در ميان اين آرا انديشه هاي صحيح و سقيم بسياري وجود خواهد داشت، بنابراين انتظار هماهنگي كامل دين و علم به معناي دانش تجربي انتظاري نابجاست، ليكن آنچه مسلم است اين است كه بين قطعيات دين و علم تعارضي نبوده، و نخواهد بود. نكته ديگر اين كه در سؤال نخست از «رابطه عقل و دين» آمده است اين تعبير نيز به معاني گوناگوني به كار مي رود و در هر معنا پاسخ ويژه اي دارد: الف) عقل به معناي ره آوردهاي علمي تجربي بشر. اگر عقل به علوم تجربي فروكاسته (reducted) شود در واقع مطلب فوق به معناي همان رابطه علم و دين است كه گذشت. ب ) عقل به معناي خرد جزءنگر راسيوناليستي (Rationalistic) و يا خرد ابزاري (InstrumentalReuson). اين معنا از خرد در برخي از موارد نه تنها با دين، بلكه با خود عقل به معناي ديگري كه خواهد آمد در تعارض مي افتد، و علت آن، نه وجود نقص در دين، بلكه بخاطر لنگان بودن اين عقل است. عقل ابزاري و جزءنگر در محدوده خرد لازم و مفيد است، امّا اصالت دادن به آن و حقايق برتر را رها كردن آفت بزرگي است كه گريبانگير راسيوناليسم (Rationalistim) و عقل گرايي افراطي غربي شد. عقل گرايي افراطي راسيوناليستي و ابزاري به هيچ روي با ارزش ها و فضايل معنوي و امور معنوي و كمال آفرين كاري ندارد و سر آدمي را در آخور ماديت و حيوانيت فرو مي برد و تنها به نيازهاي دنيايي انسان مي انديشد، ازاين رو گاه با تعاليم دين در تعارض مي افتد، زيرا در بسياري از موارد رسيدن به ارزش ها و كمالات در گرو فرو نهادن بخشي از تمايلات مادي و حيواني است. ج ) عقل كل نگر توحيدي. چنين خردي نه تنها با دين اندك تعارضي ندارد، بلكه بين دين و عقل به اين معنا هرگز جدايي و اصطكاك نيست {Hالدين والعقل توأمان H} در اسلام عقل - البته عقل قطعي، نه ظني - يكي از منابع كشف احكام الهي است. از ديدگاه قرآن يكي از بيماري هاي بزرگ بشريت كه او را از دين دور ساخته است عقل گريزي است، ازاين رو قرآن مجيد در جاي جاي خود انسان ها را دعوت به تعقل و ژرف انديشي مي كند، زيرا در پرتو قرآن عظمت، حقانيت و سودمندي تعاليم انبيا كشف و درك مي شود، تا آنجا كه در نصوص اسلامي آمده است: {Hالعقل ما عبد به الرحمن واكتسب به الجنان...H}؛ يعني، به واسطه عقل خداوند مورد پرستش قرار مي گيرد و به حكم آن بهشت به دست مي آيد.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.